ماست دانلود،بیشترین دانلود
ماست دانلود،بیشترین دانلود

ماست دانلود،بیشترین دانلود

اولین خاطره...


 سلام.میخوام  اولین خاطرمو بنویسم.!         ادامه ی مطلب------|------- 


 ما تو مدرسه یه رفیق داریم اسمش محمد حسین خوشدله! بچه ها مسخرش میکنن بهش میگن ببعی! من مسخرش نمیکنم چون به آیه ی 195 سوره ی حجرات اعتقاد دارم.
من هی بهشون میگم بابا مسخرش نکنین گناه داره ولی گوششون بدهکار نیست.!
یه روز زنگ تفریح خورد من و باقریان و اله وردی و ابراهیمی و خوشدل (رفیقام) رفتیم نشستیم یه گوشه. ابراهیمی داشت گاج حل میکرد(مشق اقا زبانمون). بعد یه جاش رنگ آمیزی داشت. جعبه ی مداد رنگیاشو که مقوایی بود، در آورد میخواست رنگ کنه.
بعد 5 دقیقه رنگ کردو میخواست مداداشو بذاره به تو جعبش ،، دید جعبه هه نیست.!!!
بعد اله وردی به خوشدل گفت: خوشدل خوردیش ؟ مگه نگفتم نخورش خودم واست یکی میخرم بخوری؟ ! هیچی دیگه بد بخت تو زمین آب شد!!!